فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
طرازی ظنّ برد کاو از طرازست
حجازی نیز گوید از حجازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
چنان خوشخو چنان مردم نوازست
که گویی هر کس او را طبع سازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
بدان گوهر ز شاهان سر فرازست
بدین جوهر ز مردم بی نیازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
نه مروست که بوم تن گدازست
نه شهرست این که چاه شست بازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
که راه روز هجر من درازست
دلم از تو نیازی بی نیازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
اگر کار جهان امید و آزست
همه کس را بدین هر دو نیازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
همه کس را ز دل شادی و نازست
مرا از تو همه سوز و گدازست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رامین ویس را
چه جای این سخنهای درازست
چه وقت این همه گشّی و نازست
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹
امید وصل تو کاری درازست
امید الحق نشیبی بیفرازست
طمع را بر تو دندان گرچه کندست
تمنا را زبان باری درازست
ره بیرون شد از عشقت ندانم
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
رهی خواهی شدن کان ره درازست
به بیبرگی مشو بیبرگ و سازست
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات
بدو گفتند یک دم عمر بازست
سخن گفتن هنوزت با ایازست
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
نمازت توشه راه درازست
ولی او ازنمازت بی نیازست
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چه مینازی اگر عمرت درازست
به جان کندن ترا چندین نیازست
عطار » اسرارنامه » بخش هجدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
دلم از بیم مردن در گدازست
که مرکب لنگ و راهم بس درازست
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
که ذات ما ازینها بی نیازست
چه جای سجده و جای نمازست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
کنون باری در شادیت بازست
که ازتو تا بغم راهی درازست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل
برای نقش گل عمری درازست
که رفتند و هنوز آن نقش بازست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
زهی مهتر که منصور است رازست
در اینجا بازبین اعتراز و نازست