فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
بَسا رویا که اَز من رَفت آبَش.
بَسا چشما که اَز من رَفت خوابَش.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
ز روی ویس بودی آفتابش
ز موی ویس بودی مشک نابش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
درود از من بدان ناز و عتابش
که آبم برد زنخدان خوشابش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
چه خوش بود آن به دل اندر عتابش
چه خوش بود آن به ناز اندر حخابش
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۲
گلی که خود بدادم پیچ و تابش
باشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی
گل از مو دیگری گیرد گلابش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
شبی صد کس فزون بیند به خوابش
نبیند کس شبی چون آفتابش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۰ - رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین
که آن دُر کو که گر بینم به خوابش
نه در دامن که در دریای آبش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
ز تاب زلف خویش آرم به تابش
فرو بندم به سِحر غمزه خوابش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
به فراشی کواکب در جنابش
به سرهنگی سعادت در رکابش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه
سپاهی چون کواکب در رکابش
که از پری خدا داند حسابش
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
وگر خواهی که من بدهم جوابش
کنم از بهر تو اینجا عقابش
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۷) حکایت جوان گناه کار و ملایکۀ عذاب که برو موکّلند
ملایک میکنند آنجا شتابش
که پیش آرند در دوزخ عذابش
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
ازان میگشت وزان بود آن شتابش
کزان دارو نگیرد بو که خوابش
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
شهش محبوس کرد و در عذابش
نه نانی داد در زندان نه آبش
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
چو واقف گشت خنّاس از خطابش
بداد از سینهٔ حوّا جوابش
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
بگوش جان ز حق آمد جوابش
که چون هر بار ما دادیم آبش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام
پس آنگه کرد حق از راهِ خوابش
بتسلیم پسر کُشتن خطابش
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۵) حکایت ایاز و درد چشم او
هزاران جان برای یک خطابش
برافشاندند دل پر اضطرابش
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۶) حکایت جرجیس علیه السلام
میان این همه رنج و عذابش
رسید از هاتف عزّت خطابش
عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه
چو دیگر ناید از حضرت خطابش
نه او ماند نه دور و انقلابش