گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح ابومنصور وهسودان

 

چنان گردن کشی گردون برون نارد بصد دوران

نه از روم و نه از تازی نه از ایران نه از توران

قطران تبریزی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲

 

چه رویست این؟ که حیرانند ازو حوران

چنین شیرین نباشد در سپاه خسرو توران

دلم نزدیک آن آمد که: از درد تو خون گردد

ولی پوشیده میدارم نشان دردش از دوران

بخندی چون مرا بینی که: خون میگریم از عشقت

[...]

اوحدی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹

 

بیا ای شهره در عشقت به شهر حسن مشهوران

که هم منظور شاهان بینمت هم شاه منظوران

خمارآلودم از چشمت لب خالی ز خط بنما

که باشد باده صافی علاج رنج مخموران

چه استغناست این یارب که نی پروای نزدیکان

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode