گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵

 

کسی کز فقر جوید کام، درویش کی ماند

دلی که ریش باید، مومیای ریش کی ماند

چو نشتر میخلد پای تمنا در دلم، آری

تمنایی که در دل بشکند، نیش کی ماند

کجا در دل گذارم ناله، وصلش در نظر دارم

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode