گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

حریم بزم عشق است این، چرایی ناامید اینجا؟

بود شمع و چراغ کشته را اجر شهید اینجا

متاع مصر ارزان است در بازار حسن او

زلیخا می تواند مفت یوسف را خرید اینجا

ره آمد شد باد صبا را زین قفس بستند

[...]

سلیم تهرانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹

 

کسی در بندغفلت‌مانده‌ای چون من ندید اینجا

دو عالم یک درباز است و می‌جویم‌ کلید اینجا

سرا‌غ منزل مقصد مپرس از ما زمینگیران

به سعی نقش پا راهی نمی‌گردد سفید اینجا

تپیدن ره ندارد در تجلیگاه حیرانی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰

 

به مهر مادر گیتی مکش رنج امید اینجا

که خونها می‌خورد تا شیر می‌گردد سفید اینجا

مقیم نارسایی باش پیش از خاک گردیدن

که‌ سعی هر دو عالم چون عرق خواهد چکید اینجا

محیط از جنبش هر قطره‌ صد توفان جنون دارد

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode