گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی

ز ناز و عیش بگذشتی، به داغ و درد خو کردی

پس از عمری بدست یار دادی ای فلک دستم

کرم کردی، ولی وقتی که از خاکم سبو کردی

به جانی وصل جانان گر خریدی شاد باش ای دل

[...]

امیر شاهی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۹

 

گشودی زلف مشک افشان جهان رامشکبو کردی

نمودی چهر مهر آسا خجل مه را ازاوکردی

ندانم کاروان مشک تاتاری رسید از ره

ویا چنگی به چین گیسوان مشکبوکردی

ز کشمر سرو را آوردی او را اسم قد هشتی

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode