گنجور

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی و یکم

 

عطای سر دهم کرده، قدحها دم به دم کرده

همه هستی عدم کرده، دو چشم از خود به هم کرده

گروهی خویش گم کرده، به ساقی امر قم کرده

شکمها همچو خم کرده، قدحها سر به دم کرده

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی و یکم

 

عطای سر دهم کرده، قدحها دم به دم کرده

همه هستی عدم کرده، دو چشم از خود به هم کرده

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی و یکم

 

گروهی خویش گم کرده، به ساقی امر قم کرده

شکمها همچو خم کرده، قدحها سر به دم کرده

مولانا
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۹

 

دلی می‌باید اندر عشق جان را وقف غم کرده

میان عالمی خود را به رسوایی علم کرده

جفای دلبری هر روز کارش بر هم آشفته

بلای گلرخی هر لحظه خارش در قدم کرده

گرفته شادیی در جان ز معشوق غم آورده

[...]

اوحدی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۰ - علمدار سپاه

 

کدامین بی حمیت، دست های تو قلم کرده

کدامین سنگدل، قد دل آرای تو خم کرده؟

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode