گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازد

چو ایوان مداین مر ترا ایوان و خم سازد

فرخی سیستانی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در زهد و موعظه

 

وجود عشق عاشق را وجود اندر عدم سازد

حقیقت نیست آن عشقی که بر هستی رقم سازد

نسازد عشق رنگ از هیچ رویی بهر مخلوقی

که رنگ عشق بی‌رنگی وجود اندر عدم سازد

جمال عشق آن بیند که چشم سر کند بینا

[...]

سنایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۸

 

شکوه عقل را بسیاری گفتار کم سازد

دو لب را در نظرها خامشی تیغ دودم سازد

شود آگاه از اسرار سر پوشیده عالم

زمهر خامشی هر کس مهیا جام جم سازد

چو شاهین سر مپیچ از راستی تا محترم گردی

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode