گنجور

 
۱
۲
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲

 

بهار اندیشهٔ صدرنگ عشرت‌کرد بسمل را

کف خونی‌که برگ‌گل‌کند دامان قاتل را

زتأثیر شکستن غنچه آغوش چمن دارد

تو هم مگذار دامان شکست شیشهٔ دل را

نم راحت ازین دریا مجو کز درد بی‌آبی

[...]

۱۱ بیت
بیدل دهلوی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

بکش از رخ نقاب و بر فروزان عارض گل را

بیا یک‌سر بسوزان زآتش گل بال بلبل را

به رنگ‌آمیزی زلف و رخت صد آفرین کردم

که پیچیده است گرد دسته گل تار سنبل را

اگر خواهی رهانی مو به مو جمعیت دل‌ها

[...]

۷ بیت
قصاب کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

شنیدم در قفس از شاخساران شور بلبل را

به سیل گریه دادم خانهٔ صبر و تحمّل را

مدام از دوربینی مرغ زیرک در بلا باشد

شکنج دام می بیند، خم گیسوی سنبل را

نه از دردی خبر دارد، نه فریادی اثر دارد

[...]

۵ بیت
حزین لاهیجی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

به همواری تهی کن از غم لیلی‌وَشان دل را

ازین وادی بکش ای ساربان آهسته محمل را

مکن کاوش ز مژگان پیش از این بادل که جز مهرت

ندارد گوهری کاویده‌ام گنجینهٔ دل را

به گاه کشتنم از رخ چه سود ار پرده برداری

[...]

۷ بیت
طبیب اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

تهی کردیم از نامحرمان هم دیده و دل را

فرود آرد کجا تا ساربان از ناقه محمل را

بیا امشب ز ذکر روی او شمعی بزم آریم

ز دل وز یاد زلفش مجمری سازیم محفل را

به سد رنج از خطرها چون گذشتم ای دریغ اکنون

[...]

۶ بیت
نشاط اصفهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

بهار آمد صبا زد چاک پیراهن به بر گل را

چرا چون فصل دی آهنگ خاموشی است بلبل را

من ازسودای زلف و طره ات مفتون، دلا تعجیل

تو بر بازو زنی زنجیر و پر گردن نهی غل را

گره شد در گلو گریه ز سیل دیده آسودم

[...]

۸ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

الا ای باغبان بگذار یا بلبل دمی گل را

که تاب هجر گل تا سال دیگر نیست بلبل را

به طرف گلشن از سودای چهر و زلف خود بنگر

به دل صد داغ سوری را به تن صد تاب سنبل را

عراق از حسن بگرفتی مسخر کن خراسان هم

[...]

۹ بیت
صفایی جندقی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

نباشد التفاتی با من اکنون تیغ قاتل را

که سازد ناخدا در موج خونم مطلب دل را!

به یاد حسرت لعلش من از خود می‌روم هردم

که می‌بندد به دوش ناله من بار محمل را

نیم گر محرم وصلش به هجرش شکر می‌سازم

[...]

۹ بیت
طغرل احراری
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۸