گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶

 

بصحرای هوس تا کی دلا سر در هوا گردی

نمی بینی رهی ترسم که گم گردی چو وا گردی

تو بر تن کی توانی چار تکبیر فنا گفتن

که هر جا چار راهی بنگری خواهی گدا گردی

بتن نقش حصیر فقر وقتی دلنشین گردد

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴۳

 

مکن طول امل را پیروی تا پیشوا گردی

عنان خود به هر موجی مده تا ناخدا گردی

خس و خاشاک ساحل این سخن با موج می گوید

که در دریا برون آیی اگر بی دست و پا گردی

درین وادی که هر سو چون خضر آواره ای دارد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode