گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۴

 

زهی از نور روی تو چراغ آسمان روشن

تو روشن کرده ای او را و او کرده جهان روشن

اگر نه مقتبس بودی بروز از شمع رخسارت

نبودی در شب تیره چراغ آسمان روشن

چراغ خانهٔ دل شد ضیای نور روی تو

[...]

سیف فرغانی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۹

 

الا ای ازمه رویت همه کون و مکان روشن

ز خورشید جمالت گشت منزلگاه جان روشن

الا ای آنکه در خوبی نداری هیچ همتائی

ز حسن روی تو بینم زمین و آسمان روشن

جهان در ظلمت نابود بودی مختفی دایم

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
sunny dark_mode