گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۷۹

 

نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به ما سازد

که مرغ زیرکی منقار با آب آشنا سازد

نگاه آن که بر آیینه روی تو می غلطد

دمش آیینه آب گهر را بی صفا سازد

رخ مقصود از آیینه وقتی جلوه گر گردد

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴۴

 

چمن از خواب شب هر صبحدم چشمی که وا سازد

تو را از یک طرف بلبل ز یکسو گل دعا سازد

چو شبنم از برای دیدنت از دیده پا سازد

به امیدی که با نبض تو دستی آشنا سازد

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode