گنجور

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۸ - در مدح سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی (ع)

 

نه هرکس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شد

کز اوّل بایدش سلمان شد و آنگه مسلمان شد

نه هر سنگ از بدخشان است لعلش می توان گفتن

بسی خون جگر باید که تا لعل بدخشان شد

جمال یوسف ار داری به حُسن خود مشو غرّه

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۹ - تجدید مطلع

 

شهی کز آستینش آشکارا دست یزدان شد

به خاک آستانش حضرت جبریل دربان شد

وجودش در تجلّی از عدم باشد بسی اقدم

حدوثش در حقیقت با قِدم یکرنگ و یکسان شد

زهی سودای باطل کی توانم مدح آن شاهی

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۰ - در مدح سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)

 

بهار است و کند جا، هرکسی در طرف صحرایی

نئی از بلبلی کمتر در افکن شور و غوغایی

کبوتروار، هوهو کن برآر از سینه هی هایی

و یا، کوکو چه قمری زن به یاد سرو بالایی

بکن این شور و غوغا را، دلا در عهد برنایی

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۱ - تجدید مطلع

 

الا، نطقم نطاق شعر بست اکنون چو جوزایی

که طالع شد زشرق طبع هر شعری چو شعرایی

تویی آن کنز مخفی در ازل ای خسرو خوبان

تویی «احبت» را، معنی و بل معنای معنایی

چگویم من مگر گویم تویی آدم تویی خاتم

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۵ - در مدح ثامن الائمه حضرت رضا (ع)

 

جمال آن پری بی پرده تا از پرده پیدا شد

مرا، راز نهان از پرده ی جان آشکارا شد

به سودای سر زلفش دلم سرگرم سودا شد

شدم تا با خبر یکسر دل و دینم به یغما شد

ز آشوب سر زلفش نه من تنها پریشانم

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۶ - تجدید مطلع

 

شهنشاهی که مرآت مثال الله علیا شد

جمال ایزدی از نور روی او هویدا شد

به ممکن غیر ممکن بود دیدن ذات واجب را

چو آن شه جلوه گر شد در جهان حلّ معمّا شد

صفات ایزدی یکسر، به ذاتش مدغم و مضمر

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۳۳ - در مدح حضرت زینب سلام الله علیها

 

نمی دانم چه بر سر خامه ی عنبر فشان دارد

که خواهد سرّی از اسرار پنهانی عیان دارد

به مدح دختر زهرا مگر خواهد سخن گوید

که با نغمات منصوری اناالحق بر زبان دارد

به آهنگ حسینی مدح بانوی حجازی را

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۴۲ - در رشادت و شهادت حضرت مسلم (ع)

 

کسی کو با بتی شیرین زبان همراز و همدم شد

به غیر از حرف او از هرچه لب بربست و ابکم شد

فرو بربست گوش جان زحرف این و آن چندان

که بر اسرار جانان از سروش غیب ملهم شد

به راه دوست داد از شوق جان شد زنده جاویدان

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۴۳ - تجدید مطلع

 

به حکم شاه دین بر کوفه رفتن چون مصمّم شد

بساط خرّمی برچیده و ماتم فراهم شد

حرام اندر جهان گردید عیش و عشرت و شادی

چو او ساز سفر بنمود آغاز محرّم شد

به وصف قدر و جاه او همین بس کز همه یاران

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

گنه بر دل نهی آنگاه می گیری به تقصیرش

چو بگرفتی به تقصیرش نهی تهمت به تقدیرش

دل بیچاره را، کی چاره باشد تا که می باشد

زنخدان تواش زندان و زلفین تو زنجیرش

گهی طاعت گهی عصیان گهی کفر و گهی ایمان

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode