گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ

 

کنون هرگز نخواهم‌شان که بینم

که از بهر تو با ایشان به کینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

در این گیتی به جای او که بینم

بَرو بر، دیگری را کی گزینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

کجا هر گه که موبد را ببینم

تو گویی بر سر آتش نشینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نه مِیْ گیرم نه با خوبان نشینم

نه جز وی در جهان کس را گزینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

ز اندام تو باشد یاسمینم

ز گفتار تو باشد آفرینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

همی تا شادمانت باز بینم

بر آتش خسپم و بر وی نشینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

بتر زین کی نماید بخت کینم

که ویرو را همی در خواب بینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

تو بینی روشن و من نیز بینم

که من با تو به مهرم یا به کینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او

 

چرا چندین به تنهایی نشینم

بلا تا کی کشم نه آهنینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

به جان من که رامین را گزینم

که رویش را بهشت خویش بینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

نه روی ویس را هرگز ببینم

نه با کسها و خویشانش نشینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

اگر روزی رخانش باز بینم

بدو بخشم همه تاج و نگینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

نپندارم که روزی باز بینم

ترا شادان و بر تختت نشینم

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۹
sunny dark_mode