گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

طریق معتدل دارد همیشه

چنانچون بخردان را هست پیشه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

جهانا خود ترا اینست پیشه

که با بی دل کنی خواری همیشه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

گناه از خویشتن بینم همیشه

کنم تا مرگ با تو عذر پیشه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

همین کوهی همین دریا و بیشه

همین زشتیت کار و خو همیشه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۴۹

 

درخت غم به جانم کرده ریشه

به درگاه خدا نالم همیشه

رفیقان قدر یکدیگر بدانید

اجل سنگست و آدم مثل شیشه

باباطاهر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

دو رخ چون جوز هندی ریشه‌ریشه

چو حنظل هر یکی زهری به شیشه

نظامی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه

 

چو شاهد بود قرآنش همیشه

مدامش جمع جامع بود پیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۸) حکایت جوان صاحب معرفت وبهشت و لقای حق تعالی

 

ترا گر با توئی آنست پیشه

که می‌ترسی و می‌پُرسی همیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

ولی نقّاش را آنست پیشه

که نقش خود بپوشاند همیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۹) حکایت ابوبکر سفاله

 

مشو تر گرچه در آبی همیشه

درین معرض چه سنجد شیر بیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما

 

به باطن حرمتت باید همیشه

که جز خدمت بظاهر نیست پیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۷) حکایت دیوانه که اشک می‬ریخت

 

جوابش داد آن دیوانه پیشه

که او دارد همه دلها همیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۵) حکایت رابعه رحمها الله

 

گرت اندوه ما باید همیشه

مدامت ترک دنیا باد پیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۱۳) مناجاة دیوانه با حق تعالی

 

ترا گر دوست داری نیست پیشه

ولی من دوستت دارم همیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۴) حکایت حسن و حسین رضی الله عنهما

 

که دل کردن سفیدم بود پیشه

ترا کاغذ سیه کردن همیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۷) حکایت محمود و شمار کردن پیلان

 

چو نفست کاهلی دارد همیشه

دلت را هست جِدّ و جهد پیشه

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

جوانی بود سرگردان همیشه

نمک بفروختن بودیش پیشه

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode