گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱ - نامه نوشتن دایه نزد شهرو و کس فرستادن شهرو به صلب ویس

 

به دیباهای زَربَفْتَش سرافروخت.

بُخورِ عود و مشکش زیر برسوخت.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

دل دایه بر آن دلبر همی سوخت

مرو را جز شکیبایی نیاموخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

تو هیزم دادی او آتش برافروخت

به کام دشمنان در آتشم سوخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن

 

ز هفت اندام من آتش برافروخت

قلمها را در انگشتم همی سوخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

مرا عشق آتشی در دل برافروخت

دلم با هر چه در دل بد همه سوخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

اگرچه دلْش بر رامین همی سوخت

ز رشک رفته کینِ دل همی توخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

ز جان من یکی آتش برافروخت

که صبر و رامشم در دل همی سوخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

در ایران هر کسی دانش بیاموخت

بدان تا راز خود نزدش برافروخت

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۶

 

محبت آتشی در جانم افروخت

که تا دامان محشر بایدم سوخت

عجب پیراهنی بهرم بریدی

که خیاط اجل می‌بایدش دوخت

باباطاهر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین

 

دل روشن به تعلیمش برافروخت

وزو بسیار حکمت‌ها در آموخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز

 

چو سلطان در هزیمت عود می‌سوخت

علم را می‌درید و چتر می‌دوخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

جهان خرمن بسی داند چنین سوخت

مشعبد را نباید بازی آموخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانه شکار

 

همه ره را طراز گنج بردوخت

گلاب افشاند و خود چون عود می‌سوخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

ستون سرو را رفتن در آموخت

چو غنچه تیز شد چون گل برافروخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

مگر اقبال شمعی نو برافروخت

که چون پروانه غم را بال و پر سوخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۷ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

دل شیرین بدان گرمی برافروخت

که چون روغن چراغ عقل را سوخت

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه

 

به مژگان دیده را در ماه می‌دوخت

مگر بر مجمر مه عود می‌سوخت

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۸
sunny dark_mode