فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
جهان کردم ز آب دیده پر گل
نمود از آب چشمم آتش دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
مکن چندین ستم جانا برین دل
که ما هر دو از این خاکیم و زین گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن
مرا از زلفش آرد بوی سنبل
چو زان رخسار و لب بوی می و گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
بنام تا بنالد زیر بر مل
ببارم تا ببارد ابر بر گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین
تو با من باش همچون رنگ با مل
که من با تو بوم چون بوی با گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را
به بانگ آمد درو قمری و بلبل
دگر مرغان برآوردند غلغل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
همی گفت این سخن رامین بیدل
بمانده تا به زانو رخش در گل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
گل رویش به گونه گشت چون گل
ز درد دل همی زد سنگ بر دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
چه برفش بود و چه زهر هلاهل
که در ساعت همی بفسرد ازو دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
هزار آوا زبان بگشاد بر گل
چو مست عاشق اندر بست غلغل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
ز بس اندیشها کش بود در دل
نبود آگاه تا آمد به منزل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو شاهنشه فرود آمد به منزل
به پیش شاه شد رامین بی دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۸ - آگاه شدن موبد از گنج بردن رامین با ویس
چو لشکرگه بزد بر دشت آمل
جهان از ساز لشکر گشت پر گُل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
چو راه حشر گشت آن ره ز غلغل
ز کوه دیلمان تا شهر آمل
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۲ - در مدح وزیر سلطان مسعود غزنوی
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸۰
حرامم بی ته بی آلاله و گل
حرامم بی ته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بی ته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مل
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۸ - صفت یار فلسفی گوید
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح خواجه ابوسعد بابو
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]