گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - هم در مدح او

 

ملک مسعود ابراهیم شاه است

که بر شاهیش هر شاهی گواه است

نه چون عدلش جهان را دستگیر است

نه چون قدرش فلک را پایگاه است

نبیند چون کلاه او جلالت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

شه مشرق که مغرب را پناه است

قزل‌شه که‌افسر‌ش بالای ماه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

بدین قالب که بادش در کلاه است

مشو غَره که مشتی خاک راه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رأی زدن خسرو در کار فرهاد

 

گرش مانم بِدو کارم تباه است

و گر خونش بریزم بی‌گناه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

پلنگان را به کوهستان پناه است

نهنگان را به دریا جایگاه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

مثالم داد کاین توقیع‌ِ شاه است

همَت شحنه همَت تعویذ راه است

نظامی
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۲ - نصیحت بلبل طاوس را به قطع کردن زینت

 

درون خانهٔ جانت سیاه است

چه سود ار بر سرت زرین کلاه است

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۸ - در مناجات باری تعالی

 

گناهم گر زماهی تا بماه است

ولیکن رحمتت بیش از گناه است

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

ز یک یک ذره سوی دوست راه است

ولی بر چشم تو عالم سیاه است

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

چو فردا روی‌ها بعضی سیاه است

نه بعضی روی‌ها مانند ماه است‌؟

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

ولی تا باز را در سر کلاه است

کجا درخورد دست پادشاه است

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳ - آغاز سخن

 

خرابی جای گنج پادشاه است

چه دانی تا خرابی خود چه جاه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

مرا گنج معانی جفر شاه است

که هر دو کون پیشش چون گیاه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

امیرالمؤمنین میدان که شاه است

مرا در کلّ آفتها پناه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

مرا کاری دگر در پیش راه است

که عالم بر دو چشم من سیاه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

در این چه کار تو اکنون تباه است

که این چه بر تو چون قطران سیاه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

دو پور و دو کتب از بهر شاه است

دگرها غرق دریای گناه است

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

کلید جمله توحید الاه است

بر این معنی شه مردان گواه است

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

خبرداری که جانان پیر راه است

کنون اندر مکان اعیان شاه است

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode