گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸

 

دلم در عشق تو جان برنتابد

که دل جز عشق جانان برنتابد

چو عشقت هست دل را جان نخواهد

که یک دل بیش یک جان برنتابد

دلم در درد تو درمان نجوید

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

دل من داغ هجران بر نتابد

که دل خود وصل جانان برنتابد

عطار
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

دل من زحمت جان برنتابد

که در ملکی دو سلطان برنتابد

گرش همچون سگان کو برانند

عنان از کوی جانان بر نتابد

کجا در خلوت وصلش بُود بار

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
sunny dark_mode