فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نگفتم شعر جز در وصف حالش
بگفتم آنچه دیدم از فعالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چو رویش باد نیکو ماه و سالش
چو مویش باد پیچان بدسگالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
ازان ترسد که روزی بد سگالش
بداند ناگهان با دوست حالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
مکاراد کاو ایچ کس در دل نهالش
که زود آن کِشته بار آرد وبالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
بپرس از وی که چون بودهست حالش
پس آنگه هم به گفتاری بمالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
سپهبد زردِ نامی کوتوالش
که بیش از مال موبد بود مالش
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چو از قوت به فعل آید کمالش
جلیلان عاجز آیند از جلالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز
به چشم شاهْ شیرین کن جمالش
که خود بر نام شیرین است فالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
به حیرت مانده مجنون در خیالش
به قایم رانده لیلی با جمالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را
که گر خون گریم از عشق جمالش
نخواهم شد مگر جفت حلالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
و گر گوید بگیرم زلف و خالش
بگو تا «ها» نگیری «ها» ممالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
بگفتا چونی از عشق جمالش؟
بگفت آن، کس نداند جز خیالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
اگر هاروتِ بابِل شد جمالش
و گر سر بابل هندوست خالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
بتی کامد پرستیدن حلالش
بهشتی نقد بازار جمالش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
چو بر دندان ما کردی حلالش
چه دندانمزد شد با زلف و خالش
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
نمود آدم ز اوّل کل جمالش
حقیقت خلعتی داد ازوصالش
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
وصیت کرد از بهر عیالش
که تا تیمار میدارد بمالش
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۵) حکایت پسر صاحب جمال و عاشق شوریده حال
نبودی صبر یک دم از جمالش
ولی بوئی نبردی از وصالش
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۴) حکایت حسن و حسین رضی الله عنهما
گهی با خود گهی بیخود دو حالش
که تا هم زین بود هم زان کالش