گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

هم آن شیپور بر صد راه نالان

به سان بلبل اندر آبسالان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را

 

دل ویرو ز هجران بود نالان

دل موبد ز جانان بود بالان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

کنون پر درد و پر تیمار و نالان

ز همزادان بریده وز همالان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

بدو گفت ای ز بخت خویش نالان

تو شیری چند نالی از شغالان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

زمانی گشت گرد چشمه نالان

به گریه دست‌ها بر چشم مالان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

تو را مشگوی مشگین پر غزالان

میفکن سگ بر این آهوی نالان

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

غزلهای نظامی را غزالان

زده بر زخمهای چنگ نالان

نظامی
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید

 

چنان بد آدم از ذوق وصال آن

که پیشش بود گوئی مر خیال آن

عطار
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۶ - آغاز ده نامه

 

شبی بیدار بود، از عشق نالان

پریشان گشته چون آشفته حالان

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

خوشا صبح و صبوحی با هُمالان

نظر بر طلعت فرخنده فالان

خداوندا بده صبری جمیلم

که می نشکیبم از صاحب جمالان

خیالست این گه برگردم ز خوبان

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode