فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
کجا از خان و قیصر سال تا سال
همی آید پیاپی گونهگون مال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
که کامِ تو زیَم با تو همه سال.
بِبَخشایَم به تو جان و دل و مال.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
عروسش را پدید آمد یکی حال
کزو داماد را وارونه شد فال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
دل عاشق در آتش سال تا سال
نپرسد ایچ کس وی را ازان حال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
نباشد سوک قارن کم ز یک سال
مرا یک سال بینی هم بدین حال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
نگویی همچنین باشد یکی سال
که نپسندد خرد بر تو چنین حال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
نه اکنون و نه زین پس تا به صد سال
جوان باشد بدان برز و بدان یال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
مرا دیوانه پندارند و بی هال
که دیوانه چو من باشد به هر حال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
چو رامین را به روی آمد چنین حال
شد از مویه موی از ناله چون نال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
که روز کامرانی گر بدان حال
از آن بهتر که بی کامی به صد سال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
هر آن نامی که من کردم به یک سال
سراسر ننگ من کردی بدین حال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
من اندر جستن رامم همه سال
فدا کرده دل و جان و سر و مال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
چه خوش باشد چنین عشق و چنین حال
گر آید مرد عاشق را چنین فال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
همانا گر بباشد دهر کیّال
بپیماید ازین یک روز صد سال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
دلا تا کی روا داری چنین حال
که از غم ماه بینی وز بلا سال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
میان ملک و جاه و حشمت و مال
بماند آن نامور هشتاد و سه سال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
چو با رامین بد او هشتاد و یک سال
زمانه سرو او را کرد چون نال
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
چنان چون من ز تو شادم همه سال
ز شادی باد عمرت را همه حال
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸۱
مو ام آن آذرین مرغی که فیالحال
بسوجم عالم ار برهم زنم بال
مصور گر کشد نقشم به گلشن
بسوجه گلشن از تاثیر تمثال