گنجور

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام

 

مسیحش گفت ای شوریده خوابت

چرا کردند چندینی عذابت

عطار
 

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

چه باشد بنده مقرون انابت

کند طاعت کند دعوت اجابت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

تو هم ای برده اندر دشت خوابت

نراندی خر فرو شد آفتابت

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

یقین می‌دان که هر حرف از کتابت

بتست و بت بود بی شک حجابت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

مشو گرم ای ز دیده رفته آبت

تو از من به اگر ندهم جوابت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۵ - جواب دادن منصور شبلی را

 

سؤالی کردی و گفتم جوابت

گشادم بر تمامت فتح بابت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید

 

چووقت آمد که برداری حجابت

نماند هیچ اعداد و حسابت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

در آخر چون نماند مر حجابت

نمای آخر بکل عین کتابت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چو عطّار این زمان بگذر ز خوابت

که رد عقبی نباشد مر عذابت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید

 

ببین تا خود چه چیز است این کتابت

که تا آئی برون از این حجابت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

دمادم کن نظر در این کتابت

که در آخر نماند این حجابت

عطار
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم از زبان معشوق به عاشق

 

سحرگاهان دعای مستجابت

به روی کار باز آورد آبت

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۵ - در تحقیق رزق

 

به حکمت گر بخوانی آن کتابت

یقین آن بس بود روز حسابت

شیخ محمود شبستری
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت

 

نبینم چون دگر روزان شتابت

بگو با کیست جان من حسابت

یغمای جندقی
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱

 

بتا بر طرف معجر کن نقابت

مهل بی‌پرده مانند آفتابت

بت فایز بپوشان رخ که ترسم

شبی نامحرمی بیند به خوابت

فایز
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۲

 

اگر از رخ براندازی نقابت

کنند مردم خیال آفتابت

از این پوشیده‌ای رخ، یار فایز

که ترسی شب کسی بیند به خوابت؟

فایز
 
 
۱
۲
sunny dark_mode