گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۵

 

به باران کهن یاری نکردی

جفا کردی وفاداری نکردی

خورم گفتی غم تو تو بزی شاد

مرا غم کشت و غمخواری نکردی

دلم پیوسته میداری بر آتش

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۳

 

تو چشم آنکه حق بینی نداری

وگر نه هرچه بینی حق شماری

مکن بب غریق ای زاهد خشک

کزین دریا تو چون خس در کناری

از احوال درون دردمندان

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱

 

چه لطف است این که با من می‌نمایی

لب نازک پرسش می‌گشایی

البته جانست و جانم می‌فزاید

سبزی که بر لب می‌فزایی

خطت بر رخ نکوتر خوانده از مشک

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۸

 

درین پستی گر آن مه را نیابی

به بالا هم شوی آنجا نیابی

طنابت کی کشد زین سو به بالا

سر رشته از اینجا تا نیابی

تو هیچی با وجود او وز این هیچ

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۹

 

درین ره هرچه جویی آن بیابی

بجو نقدی که ناگاهان بیابی

بکوی او دلی گم کن که آنجا

یکی دل گم کنی صد جان بیابی

به جان گر طالب یک درد باشی

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۰

 

ز دیده در دل دیوانه رفتی

ز منظرها به خلوت خانه رفتی

دلت می خواست چون گنجی روان گشت

روان گشتی سوی ویرانه رفتی

صبا بادت بریده با بصد جا

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۴

 

اگر او یاد من دلخسته کردی

دل آه و ناله را آهسته کردی

نیامد بر سرم چون حیف میرفت

که پای نازک از من خسته کردی

به محراب ار بدیدی زاهة آن روی

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۸

 

مبارک منزلی خوش سرزمینی

که آنجا سر برآرد نازنینی

براین من که گر باشد جز این نیست

که حوری هست و فردوس برینی

یقین دانی که چشمش عین فتنه است

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۹

 

مپوشان روی خود ای شوخ خود رای

تو چشمی چشم بر عشاق بگشای

ستم تا کی کتنی فرمانیم جور

کرم فرما دگر اینها مفرمای

از دست ما کجا بگریزد آن زلف

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۲

 

من آن بهتر که باشم رند و عامی

که نیکو نیست عشق و نیکنامی

نوشتند از ازل بر سر چو جامم

کران لب باشدم بس تلخکامی

بدان ساعد بغین شد لاف سیمم

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۹

 

ندانم کی به دام من در افتی

چه خوش صیدی چه خوش باشد گر افتی

اگر صد بارم افتی چون لطیفه

در آن فکرم که بار دیگر افتی

البش بگذار ای گفتار ور نیست

[...]

کمال خجندی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode