گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۸

 

خوشا عشق و نیاز نازنینی

نم اشکی و آه آتشینی

لب جوئی و طرف لاله زاری

می لعلی و یار مه جبینی

مگر زاهد از این زهد ریائی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۹

 

چنان مستم ز یار نازنینی

که از مستی ندانم کفر و دینی

من آن ساعت بریدم دست از جان

که دل بستم بمهر مه جبینی

سلیمان ار نیم از دولت عشق

[...]

نورعلیشاه
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶

 

وشاقان صف به صف رومی و چینی

چه گویم من به آیینی که بینی

نشاط اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۹

 

جلایر چند مغموم و حزینی

به بیت الحزن با غم هم نشینی؟

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۹

 

تفقدها از آن خسرو ببینی

چه غم داری که در کنجی نشینی؟

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

چه گویم با تو من زان سخت کینی

الهی روز بد هرگز نبینی

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹۵

 

بده ساقی از آن می ساتکینی

که اندر شیشه مانده اربعینی

خورم صد نیش از زنبور ناچار

ببوی آنکه نوشم انگبینی

خرد را با تو کی دعویست ای عشق

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

منم آن رند پاک از کفر و دینی

که عِنْدَالکَشْفِ مازِدْتُ یَقینی

ندیده دیده‌ای در هیچ دوری

چو من دیوانهٔ عقل آفرینی

مشو غافل ز بالادستی چرخ

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۴ - نور علی شاه اصفهانی

 

چنان مستم ز یار نازنینی

که از مستی ندانم کفر و دینی

خوشا آن کهنه رند عور سرمست

که نه بت باشدش نه آستینی

ترا آن دیده نبود ور نه دلدار

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

به من فرمود پیر راه بینی

مسیح آسا دمی خلوت گزینی

که از جهل چهل سالت رهاند

اگر با دل نشینی اربعینی

نباشد ای پسر صاحبدلان را

[...]

وحدت کرمانشاهی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت

 

نه بقّالی تو بقّال آفرینی

که بقّال از تو دارد این امینی

وفایی شوشتری
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

شبی پرسیدم از خلوت نشینی

حریفی نکته سنج و خرده بینی

ز استغنای عشق و کبر مستی

بکونین بر فشانده آستینی

که احمد گر بود سرّ احد چیست

[...]

نیر تبریزی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۴ - العبره

 

بعبرت گر دمی با خود نشینی

جز او رخسار موجودی نبینی

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۰۴ - المسامره

 

تو را گر بوده وقتی هم نشینی

نگاری گلعذاری مه جبینی

صفی علیشاه
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
sunny dark_mode