فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
اگر یاور نهای با دیو دژ خیم
ز یزدان هیچ هست ار در دلت بیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
ز یزدان نیز آمد در دلش بیم
دلش زان نامه شد گفتی به دو نیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
یکی پیکر به سان ماهی شیم
پشیزه بر تنش چون کوکب سیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
ترا ماند به مهر ای گنبد سیم
تو گویی کرده شد سیبی به دونیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۸ - دیدن ویس رامین را و عاشق شدن بر او
سپاست بر سرم بهتر ز دیهیم
که کردی مر مرا از مرگ بی بیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
چه شاید کرد با سه دیو دژحیم
که نز شرم آگهی دارند و نز بیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
لب هر دو به سان میم بر میم
بر هر دو به سان سیم بر سیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
نهفته در قصب اندام چون سیم
چو اندر آب روشن ماهی شیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
تو چون ویسی لب از نوش و بر از سیم
تو گویی کرده شد سیبی به دو نیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
مکن چندین به نومیدی مرا بیم
نه هر کاو زر بیابد بفگند سیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین
دو زلف از بوی و خم چون عنبر و جیم
دهانی همچو تنگ شکر و میم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
گهی رنج و گهی درد و گهی بیم
ز دست هجر دل گشته به دو نیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
تو گویی بینیاش تیغیست از سیم
که کرد آن تیغْ سیبی را به دو نیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
سوادی بر تن سیمین زد از بیم
که خوش باشد سواد نقش بر سیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
که بد دل در برش ز امید و از بیم
به شمشیر خطر گشته به دو نیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
بفرمودی تنوری بستن از سیم
که بودی خرج او دخل یک اقلیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
به درگاه تو در امید و در بیم
نشاید راه بردن جز به تسلیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
مرا دیگر ز کشتن کی بود بیم
که جان کردم به شمشیر تو تسلیم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۱ - صفت شیرویه و انجام کار خسرو
چو کوه از زلزله گردد به دونیم
ز افتادن بلندان را بود بیم
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۳) حکایت ترسا بچه
یکی ترسای تاجر بود پر سیم
که او را خواجگی بودی در اقلیم