گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

گَهی با آهوان خلوت گزیدی

گَهی در موکب گوران دویدی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

کدامین جامه بر یادم دریدی

کدامین خواری از بهرم کشیدی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

شد آن افسانه‌ها کز من شنیدی

گذشت آن مهربانی‌ها که دیدی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

بُدی دیلم‌، کیایی برگزیدی 

تبر بفروختی زوبین خریدی 

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

چو در موی سیاه آمد سپیدی

پدید آمد نشان ناامیدی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب

 

قدم درنه که چون رفتی رسیدی

همان پندار کاین ده را ندیدی

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

ولی هر کس که روی او بدیدی

بصد دل عشق روی او خریدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » جواب پدر

 

ولی چون تو ز عالم این گزیدی

هم این گفتی و هم این را شنیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد

 

چو چشمی تیر مژگانش بدیدی

دلش قربان شدی کیشش گزیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد

 

چو گوئی پیش اسپش می‌دویدی

دو گیسو چون دو چوگان می‌کشیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۴) حکایت پیر که پسر صاحب جمال داشت

 

گر استغفار بی پایان ندیدی

حدیث کلبهٔ احزان شنیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۵) حکایت یعقوب و یوسف علیهما السلام

 

بچندین گاه خوش دم درکشیدی

تو گوئی هرگزم روزی ندیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

اگر خورشید روی او بدیدی

چو مصروع از مه نو می‌طپیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

همی هر کس که روی او بدیدی

اگر جان داشتی پیشش کشیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی

 

ولیکن تو نه پیری نه مُریدی

که یک دم بایزیدی گه یزیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت

 

همه عمرت بغفلت آرمیدی

زمانی روی بیداری ندیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

اگر ابروی او چشمی بدیدی

چو ابروی کژش چشمی رسیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۶) حکایت غلبۀ عشق مجنون بر لیلی

 

چو مجنون درگه لیلی بدیدی

نبودی تاب آنش می‌دویدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۲) حکایت آن دیوانه که تابوتی دید

 

تو این ده نه گرفتی نه خریدی

همان انگار کین ده را ندیدی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۹) حکایت ماه و شوق او با آفتاب

 

که تا در وی رسی و چون رسیدی

درو فانی شوی در ناپدیدی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۹
sunny dark_mode