گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶۸

 

اگر بی پرده خود را دیده باشی

گل از فردوس اینجا چیده باشی

اشارت کن که خون خود بریزم

اگر از دوستان رنجیده باشی

لباس شرم صد چاک است، ترسم

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۴

 

اگر در خواب خود را دیده باشی

چه گلها از دل ما چیده باشی

به خود صد پیرهن بالیده باشد

اگر بر روی گل خندیده باشی

دلم آیینه دار سینه صافی است

[...]

اسیر شهرستانی
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

همانا گرگ باران دیده باشی

تو خیلی پاردُم ساییده باشی

ایرج میرزا
 
 
sunny dark_mode