گنجور

دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۳

 

شود خون جگر از دل چکیده

که آب آتشین آید ز دیده

دقیقی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو

 

از اختر، کِی بُوَد روزِ گُزیده،

بَدِ بَهرام و کیوان زو بریده؟

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

یلان را مرگ بر گل خوابنیده

چو سروستان سغد از بن بریده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

چو عاشق کرده خونین هر دودیده

زفر بگشاده چون نار کفیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

به دردش کرده خون آلود دیده

امید از جان شیرینش بریده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

ز رنج عشق جان بر لب رسیده

امید از جان و از جانان بریده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

ز خوبی و دلیری آفریده

به مردی از جهانی برگزیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

بریز ای چشم خون دل ز دیده

که از پیش تو شد یار گزیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

هم از شادی هم از شاهی بریده

چنین با گور و آهو آرمیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

یکی سرو سهی بینی بریده

میان خاک و خون در خوابنیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۹ - نامهٔ نهم در شرح زارى نمودن

 

ببین این حرفهای پژمریده

همه نقطه بریشان خون دیده

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۲۳
sunny dark_mode