رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱
گل صدبرگ و مشک و عنبر وسیب
یاسمین سپید و مورد بزیب
این همه یکسره تمام شدست
نزد تو، ای بت ملوک فریب
شب عاشقت لیلهالقدرست
[...]
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۵) حکایت شقیق بلخی و سخن گفتن او در توکل
در آن دم کان درم بستی تو در جیب
کجا بود اعتماد جانت بر غیب
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۹) حکایت مرد مجنون و رعنایان
چو بگذشتند سر بر کرد از جیب
یکی پرسید ازو کای مردِ بی عیب
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چو بام از یک لگد آید فراشیب
نیارد طاقت آشوب و آسیب
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
یکی پیوسته میتابند در شیب
دگر را میدهند آرایش و زیب
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۸ - در شرح نفس فرماید
نباشد کار درویشان بترتیب
کند هر گونهٔ در گفت ترکیب
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
وجود آدم از تو یافت ترکیب
ولیکن عقل بودش کرده تذهیب
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
چو خورشیدی که بیرون آید از جیب
سحرگاهان ز صبح عشق بی ریب
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام
نظر کردی تو در بالا و در شیب
چه دیدی در هزاران زینت و زیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
کسی را تاج زر بر سر دهد زیب
که ناید بر ضعیف از تختش آسیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۳ - در سبب نظم این جواهر که زمرد وصف خضر خان واسطهٔ عقد اوست
چو سلک بندگی یکسانست از غیب
من ار برتر نهم خود را، زهی عیب!
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۳ - در سبب نظم این جواهر که زمرد وصف خضر خان واسطهٔ عقد اوست
دگر چون «لیلی و مجنون» به ترتیب
«دول رانی خضر خان» کرد ترکیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۵ - داستان در حک کردن نقش کفر به پلارک چند از دیباچه عشق خضر خان که شاهی از سواد هندوستان و حرفی خان خانان بود
همه خاک سواحل تا سر اندیب
کند از بوی عنبرین طیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
برامد تیره ابری ناگه از غیب
همه گلهای انجم کرده در جیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۹ - صفت بهار، و گلگشت شجرهٔ بلند بالش مملکت والا خضر خان طوبی له، در باغ بهشت آسا، و بسوی گلهای کرنه گذشتن، و بوی دوست باز یافتن، و هوش به باد دادن
چه بختست این که تو از بخشش غیب
خزی که در گریبان گاه در جیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱ - صفت آرایش شهر و کشور، چون عروس، از برای تزویج شاه و شاهزادهٔ بی جفت، خضرخان، زادت خضره راسه، و شاهت وجه العدو بباسه!
چو شد عالم همه در زیور و زیب
کلاه قبهها با مه زد آسیب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۸ - کشیدن اجل، شمشیر الوقت سیف قاطع، بر سر تاجوران سر پر، و شهادت آن بهشتیان بر دست زبانی چند، و گزاردن تیغ بر سر ایشان به خبر مشهور، که «السیف محاء الذنوب»
چو گشت این سرو بن، در زیور و زیب
بخاک اندازدش، باز از یک آسیب!
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
به سر کبریا در پردهٔ غیب
به وحی انبیاء در حرف لاریب
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند منزه پاک و بی عیب
که عالم را شهادت کرد از غیب
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲ - در حکمت آفرینش
همه پاک آمدیم از عالم غیب
ز کج بینی ما پیدا شد این عیب