فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
اگر سختی بری گر کام جویی
ترا آن روز باشد کاندر اویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
اگر مردی کنی و صبر جویی
به صبر این زنگ را از دل بشویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
ازو بهتر به پاکی و نکویی
هزاران بیش یابی گر بجویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را
همانا گر دهانم را ببویی
ازو آیدت بوی راستگویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
گلی کاو را به دل باید که جویی
گلی کاو را به جان باید که بویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین
نگر تا نیز بیهوده نگویی
ز پیری طبع برنایی نجویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
مرا مادر دعا کرده7ست گویی
که بادا دور از تو هرچه جویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
ترا چون دل دهد یارا نگویی
که چون دشمن جفای دوست جویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
درود از من بدان گنج نکویی
که دارد پیشه با من کینه جویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین
ببخشاید مرا از مهر گویی
کند با من به پاسخ مهر جویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
پس آن بهتر که بیهوده نگویی
به شوره در، گل و سوسن نجویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۰ - پاسخ دادن رامین ویس را
اگرچه در سخن آزار جویی
ز تندی سربه سر دشنام گویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۱ - پاسخ دادن ویس رامین را
اگر خود رای دارم مهر جویی
بدین دل مهر چون ورزم نگویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
نبینی هیچ مهر و مهر جویی
که خود در وی نباشد گفت و گویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
نه من گفتم که تو نه ماهرویی
نه سیمین ساعدی نه مشک مویی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
سخن خواهی که یکسر خود تو گویی
به نام هر کسی آهو تو جویی
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۹
به هر شام و سحر گریم بکوئی
که جاری سازم از هر دیده جوئی
مو آن بی طالعم در باغ عالم
که گل کارم بجایش خار روئی
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۴
پی مرگ نکویان گل نرویی
دگر رویی نه رنگش بی نه بویی
ز خود رو هیچ حاصل برنخیزد
بجز بدنامی و بیآبرویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
حروف کائنات ار بازجویی
همه در تو است و تو در لوح اویی