گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

اگر مردی کنی و صبر جویی

به صبر این زنگ را از دل بشویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

ازو بهتر به پاکی و نکویی

هزاران بیش یابی گر بجویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

همانا گر دهانم را ببویی

ازو آیدت بوی راستگویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

گلی کاو را به دل باید که جویی

گلی کاو را به جان باید که بویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

نگر تا نیز بیهوده نگویی

ز پیری طبع برنایی نجویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

ترا چون دل دهد یارا نگویی

که چون دشمن جفای دوست جویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن

 

درود از من بدان گنج نکویی

که دارد پیشه با من کینه جویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

ببخشاید مرا از مهر گویی

کند با من به پاسخ مهر جویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

پس آن بهتر که بیهوده نگویی

به شوره در، گل و سوسن نجویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۰ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

اگرچه در سخن آزار جویی

ز تندی سربه سر دشنام گویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۱ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

اگر خود رای دارم مهر جویی

بدین دل مهر چون ورزم نگویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش

 

نبینی هیچ مهر و مهر جویی

که خود در وی نباشد گفت و گویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

نه من گفتم که تو نه ماهرویی

نه سیمین ساعدی نه مشک مویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

سخن خواهی که یکسر خود تو گویی

به نام هر کسی آهو تو جویی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۹

 

به هر شام و سحر گریم بکوئی

که جاری سازم از هر دیده جوئی

مو آن بی طالعم در باغ عالم

که گل کارم بجایش خار روئی

باباطاهر
 

باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۴

 

پی مرگ نکویان گل نرویی

دگر رویی نه رنگش بی نه بویی

ز خود رو هیچ حاصل برنخیزد

بجز بدنامی و بی‌آبرویی

باباطاهر
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۹۸

 

یقین دان کو نباشی تو ولیکن

نباشی در میان آنگه تواوئی

عین‌القضات همدانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری

 

حروف کائنات ار بازجویی

همه در تو است و تو در لوح اویی

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۰
sunny dark_mode