عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
همین چشم و همین دست و همین گوش
همین جان و همین عقل و همین هوش
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
همیبردی سبوی خَمر بر دوش
ولی هرگز نکردی قطرهای نوش
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
یکی کاو شیر او در آب شد خوَش
ولی روغن جدا گشت و مشوَش
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
تو دایم در حضور خویشتن کوش
دمی حاضر به دو گیتی بمفروش
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
برآری پنبهٔ پندارت از گوش
درآیی چون خم خمخانه در جوش
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
غلامی با طبق میرفت خاموش
طبق را سر بپوشیده به سرپوش
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
غلامش گفت ای سرگشته! خاموش
چرا پوشیدهاند این بر تو سر پوش
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
برو خوشی عالم سر فرو پوش
سخن در پردهٔ دل دار خاموش
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
سپهری را که دریاییست پرجوش
شدی چون چنبر دف حلقه در گوش
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چه گر، دریا همی بینی تو خاموش
ولی میترس کاید زود در جوش
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون
چو شب از صبح گردد حلقه درگوش
درآید ذرهای خاک درجوش
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
چنین دریا که عالم میکند نوش
ز چون من قطرهای برناورد جوش
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
گشاید نرگس از پیهی سیه پوش
ز عصفوری برآرد لالهٔ گوش
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
ز عالم نرگس چشمت فرو پوش
بکش این دو کمان تالالهٔ گوش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو من درّی که گر دریا زند جوش
کنم یک یک دُرش را حلقه در گوش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو شد آواز بیست و چار درگوش
چه بیست و سی که صد بودند مدهوش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
کمان را پرّ زاغ هر دو ابروش
کشیده تا بگوش از زاغ گیسوش