گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

ز تو فریاد و زاری که نیوشد

چو تو خود را نکوشی پس که کوشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

تو دریایی و دریا چون بجوشد

کرا زهره که با دریا بکوشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۸

 

دعاگو اسبکی دارد که هر روز

ز بهر کاه تا شب می‌خروشد

غزل می‌گویم و در وی نگیرد

دو بیتی نیز کمتر می‌نیوشد

توقع دارد از اصطبل مخدوم

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰ - اسبک

 

دعاگو اسکبی دارد که هر روز

ز عشق کاه تا شب میخروشد

غزل میخوانم و در وی نگیرد

دو بیتی نیز کمتر می نیوشد

توقع دارد از انعام مخدوم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران

 

و گر خونیم خونت چون نجوشد

و گر جوشد به من‌بر چند پوشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

دلت گرچه به دلداری نکوشد

بگو تا عشوه رنگی می‌فروشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

و گر زاهد بود صد مرده کوشد

که تو بیرون کنی تا او بپوشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

نه صبر آن که این شربت بنوشد

نه جای آن که از تندی بجوشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۶ - سرود گفتن نیکسا از زبان شیرین

 

چراغ از دیده چندان روی پوشد

که دیگ روغنش ز آتش نجوشد

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۱۲) حکایت ابراهیم ادهم

 

اگر هر ذرّه دایم می‌خروشد

دل بیدار خود آن را نیوشد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه

 

اگر جانت نثار راه او شد

دو عالم در نثار تو فرو شد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

چو گاو از خشم با تو در سرو شد

چرا خواهی تو ریش گاو او شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۰ - در فضیلت امام شافعی

 

چو او در دین پیغمبر فرو شد

بجای او نشست آن بحرو او شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

درآمد عشق و گل بیخود فروشد

خدادانست و بس جایی که او شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چه شادی و چه غم آنجا که او شد

همه در آسیای او فرو شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

بسی غصه بحلق من فرو شد

که تا کی کار من خواهد نکو شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

به‌زودی همچو تیری عقل او شد

کمان طاقتش از زه فرو شد

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۵ - در شرح دل فرماید

 

به جمع مال دنیا هر که کوشد

چینن کس چشم عقل خویش پوشد

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode