گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

خبر کن از من این بود وجودم

که من رخ این زمان در سر نمودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

چو من ره بردم و راهت نمودم

در بسته برویت برگشودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

دمی ز اندیشه من خالی نبودم

ز تو گفتم همه از تو شنودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید

 

چو خورشیدی شدم در بود بودم

چو خورشید دگر رخ را نمودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

شما را در یکی اصلی نمودم

بهر معنی شما را در فزودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

زمانی از تو فارغ من نبودم

ابا تو گفتم و وز تو شنودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید

 

جدائی نیست در یکی نمودم

ز یکی اندر این گفت و شنودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

بیک ره مست کن بود وجودم

که رخ دلدار در مستی نمودم

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

چو حق گفت اندر اینجا من نبودم

ولیکن در قلم نقشی نمودم

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode