عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر
ترا هم چون عتابی تخت چندست
عتابی را چه تخت آن تخت بندست
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چراجانت زعالم پر گزندست
که از عالم ترا قوتی بسندست
عطار » خسرونامه » بخش ۶ - در فضیلت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام
ترا از زهر بدعت گر گزندست
همین تریاق اربع سودمندست
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
ببین تاکار و بار عشق چندست
که هر دم صد جهان برهم فگندست
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
چنان از عشق او خسرو نژندست
که گویی بندبندش زیربندست
عطار » خسرونامه » بخش ۴۸ - نامه نوشتن قیصر بشاه سپاهان
تو دانی پایگاه ما که چندست
فلک نرسد بما گرچه بلندست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
سخنها زان چو آب زر بلندست
که روی من بر آن عکس اوفگندست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۷ - در صفات جزو و کل بهر نوع بر اسرار حقیقت فرماید
چنان مجنون اسیر و مستمندست
بدست خود سر خود را فکندست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳
خلاف وعده کردن ناپسندست
ببین کز وعده ی وصلِ تو چندست
مده دشنام ناخوش بوسه ای ده
چه زهرم می دهی آنجا که قندست؟
بترس از چشم شور و ابروی تلخ
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷
تو را گیسو نگارا چون کمندست
مرا دل در سر زلفت به بندست
تو را چشمان چو نرگس پر خمارست
لب لعل تو شیرین تر ز قندست
تو را قدّیست همچون سرو آزاد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
سهی سرو مرا بالا بلندست
لب جان بخش او خوشتر ز قندست
منم در عشق او نالان همانا
نمیداند شب هجران که چندست
کسی داند درازی شب هجر
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱
سهی سرو مرا بالابلندست
رخش چون آتش و لبها چو قندست
رخش چون آتش است و لب پر از قند
بر آن آتش دل و جانها سپندست
در آن زلفین پیچاپیچ یارم
[...]
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال
به قدر آن که تیغ کوه تندست
درین ره، راهرو را پای کندست
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۱۴ - تعریف نورباغ
تعالی الله چه باغ دلپسندست
که از سروش قیماتها بلندست
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۱۷ - تعریف ورود شاهجهان به کشمیر
ز یمن مقدمت بختش بلندست
وگرنه قدر مشت سبزه چندست؟