گنجور

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

نه کس زو زاده نه او زاده از کس

یکی ذاتست در هر دوجهان بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار

 

بشاه آن پیر گفتا حجتت بس

چو کشتند از برای ما بسی کس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

ازان تنها نشستی تا دگر کس

نداند علم او‌، او داند و بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ

 

بدل گفتا چنین جائی چنین کس

برای طاعت حق آید و بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان

 

بشب موقوف کردش پیش ده کس

که تا شاهش چه فرماید ازین پس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۵) حکایت شقیق بلخی و سخن گفتن او در توکل

 

شقیق بلخی آن شیخ مدرّس

مگر می‌گفت در بغداد مجلس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۲) حکایت دیوانه

 

از آنجا کامدم بی‌خویش و بی‌کس

اگر آنجا رسم این دولتم بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۳) حکایت شبلی با آن جوان در بادیه

 

جوانی دید همچون شمعِ مجلس

بدست آورده شاخی چند نرگس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱) سکندر و وفات او

 

شنیدم من ز استاد مدرّس

که بود آن سرمه وان طبل آنِ هرمس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد

 

هوای عشقِ آن بت را نَیَم کس

که عشق دُرِّ گوشِ او مرا بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۹) حکایت آن پیر که خواست که او را میان دو گورستان دفن کنند

 

میان این و آن باید چنین کس

که تا خود حال چون گردد ازین پس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۷) حکایت شیخ یحیی معاذ با بایزید رحمهما الله

 

که شیخ دین چه می‌گوید در آنکس

که خورد او شربتی پاک مقدّس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۳) در معنی آن که غیبت گناهی بزرگ است

 

وگر خود توبه نکند اوّلین کس

که در دوزخ رود او باشد و بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۳) در معنی آن که غیبت گناهی بزرگ است

 

چنین نقلست در توراة کان کس

که او غیبت کند، آنگاه ازان پس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۳) حکایت مرد صوفی که بر زبیده عاشق شد

 

تو کردی دعوی عشق چو من کس

چو زر دیدی بسی بودت ز من بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد

 

من این دانم چنین در مانده بی کس

که اینجا مادرم می‌باید و بس

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » خاتمۀ کتاب

 

منم وحشی صفت در گوشه بی کس

ز عالم مردی حَمزَه مرا بس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

بگفت این و روان شد بلبل قدس

مشام جانش پر مشک از گل انس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۱۳ - الحکایه و التمثیل

 

شهش گفتا چه گویم با چنین کس

جوابش اینچ او کردست این بس

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

بگوش خود شنودستم ز هر کس

که موری را بسالی دانهٔ بس

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode