عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸
وشاقی اعجمی با دشنه در دست
به خون آلوده دست و زلف چون شست
کمر بسته کله کژ برنهاده
گره بر ابرو و پر خشم و سرمست
درآمد در میان خرقهپوشان
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶
خراباتی است پر رندان سرمست
ز سر مستی همه نه نیست و نه هست
فرو رفته همه در آب تاریک
برآورده همه در کافری دست
همه فارغ ز امروز و ز فردا
[...]
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » المقالة الثانی عشر
پسر گفتش اگر جاهم حرامست
بگو تا جامِ جم باری کدامست
که گر وجدانِ جام جم عزیزست
ندانم جامِ جم باری چه چیزست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
همه جانا توئی چه نیست چه هست
ندیدم جز تو در کَونَین پیوست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت صدیق رضی الله عنه
ز شوقش قفل چون زنجیر بگسست
باستقبال او پرده برون جست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
عصای او بزانو آنکه بشکست
خوره در زانویش افتاد پیوست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
چنین گفت او که در بیعت مرا دست
چو با دست نبی الله پیوست
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
مر اگر شاه عالم میدهد دست
برون زین چار حاجت حاجتی هست
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۲) حکایت شیخ گرگانی با گربه
ز خشم خادم آنجا رفت و بنشست
نظر بگشاد و لب از بانگ در بست
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۴) حکایت پیر که پسر صاحب جمال داشت
پسر را با پدر چل سال پیوست
چرا سعی بدو ندهد دمی دست
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
چه گویم روز و شب ده سال پیوست
دران خانه بدین تدبیر بنشست
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
چو عاشق این سخن بشنود برجست
بزد یک نعره و افتاد از دست
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
شه آن بگشاد و پیش پیر بنشست
نهادش یک قراضه بر کف دست
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
نهادش یک قراضه نیز در دست
بدو گفتا ببین تا این دو جو هست
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ
کسی کو هفت گامی کان نه دینست
پی دجّال برگیرد چنین است
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
مسیحش گفت پس ای زال سرمست
نگار از بهرِ چه کردی تو بر دست
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
بصد رنگی نگارین کرده یک دست
دگر دستش بخون آلوده پیوست
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
بمَی چون شاه دیگر روز بنشست
درآمد فخر و خدمت را کمر بست
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۹) حکایت شیخ ابوالقاسم همدانی
چو او در دوستی بت چنین است
ترا گر دوستی حق یقینست