ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۴ - در بیان احوال سیتا
هر اشکی کان ز مژگانش شکستی
زمین را تکمه ای از لعل بستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۵ - جای دادن راون سیتا را در باغ اسلوک بن
ندانست این قدر ز افراط مستی
گلی کا نرا ز گلبن بر شکستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۵ - رخصت شدن هونت از سیتا و جنگ کردن با دیوان
ستون قصر کرده چوبدستی
براند آن جمله را از ملک هستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۰ - نمودن راون طلسم رام را به سیتا جهت فریب دادن او و زاری کردن سیتا و دلاسا دادن ترجنا او را
تو هم گویی چو بخت من شکستی
که در میدان دل دشمن نخَستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۹ - هراسان نشدن ببیکن و رضای رخصت دادن سپاه را
که ای ناکرده کار این چیست سستی؟
نکشته خصم، فارغ دل نشستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۰ - خبردادن هنونت رام که سیتا را اندرجیت کشت و بیتاب شدن رام و دلاسا دادن ببیکن
وگرنه از پس آتش پرستی
نه امکانست بر وی چیره دستی

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۷ - جنگ کردن کنب کرن با هنومان و خوردن چندین هزار میمونان را و جنگ کردن میمونان با کنب کرن
به آخر دیو کرده پیش دستی
ز بالا در فکنده سوی پستی

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مثنویات به طرز مناجات
به بال سعی روی آورد سستی
پرید از سر هوای تندرستی

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - در تعریف خواجه میرزاجان بقال
مرا چون سرمه چشم او ز مستی
به سنگ کم زند از تنگدستی

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - در تعریف خواجه شفیع نقاش
مرا از صورتش جان یافت هستی
بود کارم کنون صورت پرستی

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در بیان تعریف طشت گر چنین گوید
به یادش سوختم بنیاد هستی
شد اکنون پیشه ام آتش پرستی

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۹
مژهواری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
تغافل مهر گنج کاف و نون بود
تبسم کردی وگوهر شکستی
ز آهنگیکه افسون نفس داشت
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۰
مژهواری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
تغافل مهرگنجکاف و نون بود
تبسم کردی و گوهر شکستی
ز آهنگیکه افسون نفس داشت
[...]

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
تحیر چشم بند سحرکاریست
بهار بینشانی گل به دستی
دربغا رمز خورشیدت نشد فاش
[...]

حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۸ - شمع محبّت در انجمن غیرت افروختن و پروانه ی غیرت سوختن
حبابش جام هشیاریّ و مستی
رگ موجش تعیّنهای هستی

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲
بساقی گفت در میخانه مستی
بدستی ساغر و مینا بدستی
که عهد دوستی با ما نگارا
چرا بستی و بی موجب شکستی
بپرس از ما که واپس ماندگانیم
[...]

خالد نقشبندی » مثنویات » مرثیه ای در سوگ عبدالکریم برزنجی
کسی چون او به فن حق پرستی
نگشته ثبت در دیوان هستی

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۲
میان کفر و دین سدی ببستی
که هیچ از اهل دین زَاول نَخَستی
