گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

وزان پس داد تشریفی به هرمز

که خورشید آن ندیده بود هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

سخن را چون نهایت نیست هرگز

دمادم می‌رسد جان را مُجاهز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

سپاهش هست پنجَه دیو کربز

کز ایشانند صد ابلیس عاجز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

شهش گفتا اگر خواهی ازین دز

نگردانم ترا محروم هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

برون آمد ز ایوان مرد کربز

جنیبت برد و خلعت پیش هرمز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

دگر ره گفت ممکن نیست هرگز

که گل را باز بیند نیز هرمز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

خوش آمد شاه را گفتار هرمز

بدو داد آنچه نتوان داد هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

فرو ماندم درین اندیشه عاجز

که با من این که داند کرد هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

هران حیلت که میدانست هرمز

بجای آورد پیش شاه کربز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

پدید آمد دران صحرا یکی دز

که در دوری آن شد وهم عاجز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

چو فرّخ شد برون از پیش هرمز

بتنها باز میگشت از پس دز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

بفرخ گفت ده مردند در دز

دگر مشتی زنند ادبار و عاجز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

چو برسیدند با پیش و پس دز

بدز در خفته بد ده مرد کربز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۶ - صفت جشن خسرو

 

چو خونی، رنگ شیر دختر رز

ولیکن گشته بی شوهر زبان گز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

در آن نامه نوشت از حال هرمز

که این برنا یکی شاهست کربز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

بدست آرد بجهدش زود هرمز

جز این خود کی تواند بود هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

چو دریا دارد از گل چشم هرمز

ز دریا برنگیرد چشم هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

جهان افروز و همراهان هرمز

از آن آب سیه گشتند عاجز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

دران موضع بیاران گفت هرمز

که چندین صید نبود نیز هرگز

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

برید از پای خود آن تیغ هرمز

بپای خود که برّد تیغ هرگز

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۵