عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
همه عمر او نخفتی و نخوردی
که تا در هر شبی ختمی نکردی
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
وگر نه حیلتی سازم به مردی
که حالی زین وثاق آواره گردی
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۱) حکایت آن زن که بر شهزاده عاشق شد
ز صد چاوش پیاپی چوب خوردی
که نه فریاد و نه آشوب کردی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ
شبی در مسجدی شد نیک مردی
که در دین داشت اندک مایه دردی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۵) حکایت مرد ترسا که مسلمان شد
چو مادر مست دید او را ز دردی
بدو گفت ای پسر آخر چه کردی
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
شهش گفتا چه افتادت که مردی
غلام تست دستش گیر و بُردی
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار
چو گردون گرد عالم چند گردی
ز خود کامی فراتر شو بمردی
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۶) حکایت غلبۀ عشق مجنون بر لیلی
به صحرا و میان کوه گردی
نترسی از همه عالم بمردی
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
خطاب آمد که ما را اهل دردی
بصدق اندر فلان وادیست مردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۹) حکایت حبشی که پیش پیغامبر آمد
پیمبر گفت چون تو توبه کردی
یقین میدان که آمرزیده گردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت
چرا زین غم بسی تیمار خوردی
که تا خود را چینن بیمار کردی
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۰) حکایت آن مرد که عروس خود را بکر نیافت
تو آنچ از تو سزد گفتی و کردی
غم جان من بیچاره خوردی
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱) حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه
بدو گفتند اینجا هست مردی
که در دین نیست او را هم نبردی
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود
تو بر رفته بسی اندوه خوردی
محالی گفتمت تصدیق کردی
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین
که آخر گرد عالم چند گَردی
که عالم جمله پُر آشوب کردی
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۶) حکایت حکیم با ذوالقرنین
که تو گر فی المَثَل شیر نبردی
چو راه گور گیری مور گردی
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری
چه میگویم تو چه مرد نبردی
که تو در عاشق نه زن نه مردی
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام
مسیحش گفت بی ایمان بمُردی
که از دانگی تو چندین رنج بردی؟
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر
یکی دارو دگر برکار کردی
بهر شش سال ازو یکبار خوردی