گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل

 

بصد الحان مر این بلبل سرآید

بهر دستان که میخواهی برآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

نمیدانند تا وقت اندر آید

نمود عمر آخر هم سرآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

نمود عمر آخر هم سر آید

نمیدانید تا وقت اندر آید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

مر آن دردی که بر جانش درآید

در آخر ماه تابانش برآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز صبرت کام دل اینجا برآید

به صبرت غصّه و غم بر سر آید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

وصال عشق چون در جان درآید

ز هر یک ذرّه صد طوفان برآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

اگر شمشیر بر فرقش درآید

از آن شمشیر جانش کل سرآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

از این نورت همه کامی برآید

ترا این تنگنا آخر سرآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

ز عشق از ذرّهٔ در جان درآید

ز یک ذرّه دو صد طوفان برآید

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید

 

کنون هر کو در این منزل درآید

یقین از عشق سرّ جوهر آید

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode