گنجور

عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۶) حکایت سلطان ملکشاه با پاسبان

 

براندیشید سلطان گفت امشب

غم سلطان که خواهد خورد یا رب

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۳) مناجات آن بزرگ با حق تعالی

 

من از تو راضیم هم روز و هم شب

تو از من نیز راضی باش یا رب

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

علی الجمله چو آمد زنگی شب

نهاده نصفئی از ماه بر لب

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

شنودم من که پیری را مقرب

به سختی درد دندان خاست یک شب

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

همه شب تا بروز و روز تا شب

ستاده بر درش می‌گفت یا رب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو بهر کردن آزاد یا رب

فریضه کردهیی مال مُکاتب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

ز نور او موحدّ شد مقرّب

که در صبحست همرنگی کوکب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن

 

دمی با همدمی می کش لبالب

که فردا را امیدی نیست تا شب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

بسوی قصر شد، وان روز تا شب

ز شوق آن شبش میگفت یا رب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

زهی خوشی که شه را بود آن شب

خوشی نبود کسی را لب بر آن لب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن

 

یک امشب از قدح می نوش تا لب

که فردا را امیدی نیست تا شب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را

 

بدین امّید روز آورد با شب

ولی تا روز آن شب کرد یارب

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

چو در دریا بسی میکرد یا رب

ز دریا دید خشکی لیک در لب

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱۴

 

ز شوق او بود گردان کواکب

مر او را سر بسر گشتند طالب

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

یقین دعوی و معنی آن بود شب

که در دردریا نمود آن شب ترا رب

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

بحقّ فضل دین با شیخ مغرب

بحقّ حمزهٔ طوسی و مهلب

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

ندانستی که رافض کیست ای سگ

بگویم تا شود خود خشکت این لب

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

ز نور اوست جزوی در کواکب

از آن رخشانست اینجا نجم ثاقب

عطار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode