دقیقی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴
میِ صافی بیار ای بُت که صافی است
جهان از ماه تا آنجا که ماهی است
چو از کاخ آمدی بیرون به صحرا
کجا چشم افکنی دیبای شاهی است
بیا تا می خوریم و شاد باشیم
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
گر او را دعوا صاحبکلاهی است
مرا نیز از قصب سربند شاهی است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
بهشت از حضرتش میعادگاهی است
ز باغ دولتش طوبا گیاهی است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را
بنزد همّتم دنیا چو کاهی است
که دنیا در بر عقبی چو راهی است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
نه هر فرقی سزای تاج شاهی است
نه هر سر لایق صاحب کلاهی است
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۵ - در صفت حال
ترا جای دگر آرامگاهی است
وز این سازندهتر آب و گیاهی است
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۶ - عتاب کردن شمع پروانه را
وجودت پیش من برگ گیاهی است
و گر سوزی که بر من برگ کاهی است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۵ - جای دادن راون سیتا را در باغ اسلوک بن
سرش با فر و زیبِ تاج شاهی است
روان فرمانش از مه تابه ماهی است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۸۱ - مسلمان شرمسار از بی کلاهی است
مسلمان شرمسار از بی کلاهی است
که دینش مرد و فقرش خانقاهی است
تو دانی در جهان میراث ما چیست؟
گلیمی از قماش پادشاهی است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۸۴ - مسلمان گرچه بی خیل و سپاهی است
مسلمان گرچه بی خیل و سپاهی است
ضمیر او ضمیر پادشاهی است
اگر او را مقامش باز بخشند
جمال او جلال بی پناهی است
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۹ - عهد خونین
ازین معنی سخن گفتن، تباهی است
چنین پیوند را پایان، سیاهی است
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - ابیات پراکنده
خیال کژ به کار کژ گواهی است
سیاهی هر کجا باشد، سیاهی است