عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱) سکندر و وفات او
نیامد صبرِ چندانی براهش
که کس بر پای کردی بارگاهش
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
بگردون میرسید آوازِ آهش
نگه میداشت از هر سو سپاهش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
چو بخت او جوان یکسر سپاهش
چو رایش مرتفع چتر و کلاهش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
در آن گرمابه کرد آنگاه شاهش
فرو بست از کچ و از سنگ راهش
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۸) حکایت آن زن در حضرت رسالت
شب معراج دیدم هچو ماهش
بهشت عدن گشته جایگاهش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
جهان یک خاکروب بارگاهش
فلک یک خرقه پوش خانقاهش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
زهی مشگ دو گیسوی سیاهش
که هر مویست و صد جان در پناهش
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو لاله می درآرد سر براهش
ز اطلس بر کمر دوزد کلاهش
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو آمد یاسمین هندوی راهش
بشادی نیک میدارد نگاهش
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
چو گل دید آنچنان زار و تباهش
شفاعت کرد القصّه ز شاهش
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
جهان آراسته شد چون سپاهش
فلک شد ناپدید از گرد راهش
عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو
چو شاه این گفت حالی بارگاهش
کشیدند و بگرد او سپاهش
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)
مرفه انبیا در زیر جاهش
مشرف اولیا از خاک راهش
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
هرآنکس کو سری دارد براهش
خدا دارد مراورا در پناهش
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
بشه گفت و اجازت داد شاهش
ز عیاران خود پرسید راهش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲ - در ذات و صفات و توحید حضرت باری تعالی فرماید
ندیدم جز یکی در کارگاهش
شدم در سایهٔ عشق و پناهش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
بسی خون خورد دل درکار راهش
که تادر عشق میدارد نگاهش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه
به پیرامن بزرگان سپاهش
ز چشم بد به آهن بسته راهش
