ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱۹ - آمدن رام پیش سیتا و در بستن سیتا بر رام و زاری شروع کردن رام
اگر من زنده مانم یا نمانم
ازین قطع نظر کرده است جانم
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱۹ - آمدن رام پیش سیتا و در بستن سیتا بر رام و زاری شروع کردن رام
بشویم دل ز نقشت گر توانم
به جان تو کنون در بند آنم
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۲۰ - آشتی افکندن زاهد میان رام و سیتا
ز غیرت بود این جورِ روانم
که من هم نیز از دستش به جانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - نعت
بگفت ای نور چشم خان و مانم
فدایت تا به آدم خاندانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - نعت
بیا ساقی ز تنهایی به جانم
بده جامی که پیر و ناتوانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفت شهر بخارا گفته ملا سیدا
به من ده در سخن تا در نمانم
شود امروز مفتاح الجنانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - در بیان تعریف نجار چنین می فرمایند
ز آب تیشه اش سبز استخوانم
به ذکر اره اش باشد زبانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - در تعریف قصاب پسر گوید
بر آید شعله چون شمع از زبانم
زده آتش به مغز استخوانم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - در تعریف قصاب پسر گوید
ز دست او شده آزرده جانم
رسیده تیغ او بر استخوانم
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی توصیف کوه پیر پنچال و سختی راه و تعریف کشمیر مینو نظر
ز وصف بحرآرا تر زبانم
فصاحت بندهٔ حسن بیانم
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت
کمر بستند بر خون ریز جانم
گرفتند از دو جانب در میانم
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۲ - مناجات
کلید گنج معنی کن بیانم
شکر بار از حقیقت کن زبانم
بلند اقبال » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۷
به گلشن شد وزان باد خزانم
شکست افسوس شاخ ارغوانم
مرا رخ سرخ تر از ارغوان بود
شد ازغم زردتر از زعفرانم
مگر روئینه تن اسفندیارم
[...]
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت
خداوندا، تو از این در مرانم
که جز این در، در دیگر ندانم
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت
بنه از بندگی منّت به جانم
که این بهتر ز ملک جاودانم
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت
بود بهتر ز صد خُلد و جنانم
که من خود بنده ی آن آستانم
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸۸
بهشتی ای صنم دادی نشانم
پس آنگه دوزخی کردی مکانم
به فایز آب کوثر وعده دادی
چرا آتش زدی آخر به جانم؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹۷
خداوندا تو کردی لامکانم
تو دادی راه غربت را نشانم
چه بد کردم من مسکین فایز
که کردی پایمال این استخوانم؟