گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

عزیو اهل خوزستان چنان شد

که رعدی از زمین بر آسمان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

چو خسرو همچو کیخسرو روان شد

خدنگی بود گویی کز کمان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

چو بشنود این سخن خسرو چنان شد

که همچون دلبرش گویی که جان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

مپرس از دل که حال دل چنان شد

که دریاهای خون از وی روان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

بسی خوی زو گشاد و ناتوان شد

دل شه بستهٔ آن بی‌زبان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

دل خسرو ز دختر شادمان شد

بر آن دختر چو ماهی مهربان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

چو بشنود آن سخن خسرو چنان شد

که از شادی دلش در بر تپان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو هرمز در قفای او روان شد

به‌یک ساعت به‌نزد دلستان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

ز درد گل دل خسرو چنان شد

که با همدم به هم هم‌داستان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

زمین در زیر گرد زعفران شد

عروس آسمان در پرنیان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

دل خسرو ازان غصه چنان شد

که خونی گشت و از چشمش روان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

ازان شادی دل خسرو چنان شد

که گفتی پیر بود از سرجوان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم

 

جهان پیرانه سر گفتی جوان شد

زمین از سبزه همچون آسمان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

جهان بر چشم او چون پرنیان شد

جهان افروز گفتی از جهان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

جهان در زیر گرد ره نهان شد

همه خاک زمین بر آسمان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

جهان بر چشم من تاریک ازان شد

که از من مردم چشمم نهان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

ز خشم فرخ و خسرو چنان شد

کزان کین در سخن آتش فشان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

چو چندانی درخت آتش فشان شد

تو گفتی دوزخ آن ساعت روان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

ز رشک خود مرا در خون جان شد

چنین در خون جانی کی توان شد

۱ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

بر آن خادم بصد دل مهربان شد

که او را مهربان الحق توان شد

۱ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۲۴