نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
کدامین پیک را دادی پیامی
کدامین شب فرستادی سلامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
به خلوت بر زبان نیکنامی
فرستادش به هشیاری پیامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۲ - سوال و جواب خسرو و بزرگ امید
چو خسرو دید کان یار گرامی
ز دانش خواهد او را نیکنامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۵ - در نصیحت فرزند خود محمد گوید
به ناموسی که گوید عقل نامی
زهی فرزانه فرزند نظامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
چو دادندش خبر کامد نظامی
فزودش شادییی بر شادکامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
که شد بخشیده این ده بر تمامی
ز ما بر زاد بر زادِ نظامی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمسالدین محمد جهان پهلوان
روانش باد جفت شادکامی
که گوید باد رحمت بر نظامی
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
جز او کس را بنودست این تمامی
ز پیغامبر در فرزند گرامی
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۵) حکایت نوشروان عادل با پیر بازیار
بوسع خود بباید رفت گامی
که در هر گام میباید نظامی
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۱) سؤال ابراهیم ادهم از مرد درویش
اگرچه زاهدی باشی گرامی
چو فرزند آمدت رندی تمامی
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
هزاران قرن ازان عمر گرامی
دمی نبوَد چنین دان گرنه خامی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ
اگر آخر زمان زین ناتمامی
پی دجّال گیرد هفت گامی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۶) حکایت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه
تو نه در کفر و نه در دین تمامی
بگو آخر که تو در چه مقامی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
بدو گفتند گبری پیرنامی
ز غیرت کرد شاه آنجا مقامی
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
یکی اُستاد بَر با خود گرامی
که تا پل را کند قیمت تمامی
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام
چو تو بس بی طعام ناتمامی
میان در بسته از بهر طعامی
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۵) حکایت رابعه رحمها الله
مگر چون رابعه صاحب مقامی
نخورده بود یک هفته طعامی
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۵) حکایت پیرزن با شیخ و نصیحت او
بسوز از عشق خود را ای گرامی
وگر نه زاهدی باشی ز خامی
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۵)حکایت آن زن که طواف کعبه میکرد و مردی که نظر برو کرد
چو حق با تو بوَد در هر مقامی
مزن جز درحضورش هیچ گامی