گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

کجا دیدی دو تیغ اندر نیامی

و یا گم روز و شب در یک مقامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

همی گفت ای مرا چون جان گرامی

دلم را کام و کامم را تمامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ

 

شبی بود آن شب از شبهای نامی

چو مهر ویس بر رامین گرامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

همی گفت ای گزیده جفت نامی

تنم را جان و جانم را گرامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

برآمد آفتاب شاد کامی

زدوده شد هوای نیکنامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

ایا چون مال بر هر دل گرامی

چو جان پاکیزه و چون عقل نامی

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode