فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
همی گویم چو از عشقش بنالم
مبادا حال او هرگز چو حالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
چرا زشتی کنم زشتی سگالم
که از زشتی بود روزی و بالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
به تنهایی نشسته بر چه حالم
به برف اندر به کام بد سگالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
اگر نالم همی بر داد نالم
که ببریدند شادی را نهالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
به ناله میبدانستند حالم
کنون نتوانم از سستی که نالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
به تو نالم بگو یا از تو نالم
که من بی تو به زاری بر چه حالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
همی سخت آیدت کز تو بنالم
بنالم تا شوی آگه ز حالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۷ - نامهٔ هفتم اندر گریستن به جدایى و نالیدن به تنهایى
اگر نالم همی بر داد نالم
که اینست از جفای دوست حالم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن
ز کس پرسد که بی او چیست حالم
به دل در، دارد امید وصالم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
پذیرفتند چندان ملک و مالم
که باور کردنش آمد محالم
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بزن گفتا که شو جفت حلالم
که مُردم، زنده گردان از وصالم
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۴) حکایت دیوانهای که گلیم فروخت
که من در جوهر خود چون سفالم
ز صندوقت بگردد بو که حالم
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
چنان زلفش پریشان کرد حالم
که آمد ملک جمعیت زوالم
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده
خدا را ای شه شیران عالم
ستم بر ما مکن بنگر به حالم
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر
گر اول رونقی بگرفت حالم
گرفت آخر ولی از جان ملالم
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
من آن مرغم که زرّین بود بالم
بسوخت آن بالم و برگشت حالم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بسی کردند هر جای این سؤالم
چه گویم چون نشد معلوم حالم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
کسی پروانه گردد در خیالم
که آرد طاقت شمع جمالم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
کز اوّل رونقی بگرفت حالم
گرفت آخر ولی از جان ملالم