عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
چو هر دل را بدو بود اشتیاقی
بیک ره جمله کردند اتّفاقی
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
ببردند آن دو تن را در وثاقی
یکی را وصل و دیگر را فراقی
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر
مگر سنجر غلامی داشت ساقی
که از خوبی ببُودش هیچ باقی
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول
که در مشرق اگر زالیست باقی
که بر سنگ آیدش پای اتّفاقی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
لبم گر بادهیی بخشد بساقی
از آن مستی نماند هیچ باقی
عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن
صلای تلخ می در داد ساقی
ز شیرینی خود نگذاشت باقی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید
چنان مستم کنون در روی ساقی
که درمستی نخواهم ماند باقی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید
نخواهم ماند اینجا گاه باقی
ولکین مینخواهد ریخت ساقی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید
ز حلّاج این زمان مانده است باقی
عجایب من که کردت دست ساقی
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
همه مستند و اندر بند باقی
بده جام می اینجا زود ساقی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲ - در ذات و صفات و توحید حضرت باری تعالی فرماید
مرا جامی بده زان جام باقی
که تو هم جام و هم جانی و ساقی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۵ - در جواب گفتن پسر پیر دانا را و اسرار گفتن فرماید
مرا بنمودهاند اسرار باقی
مئی در دادم اینجا باده ساقی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
بدو پیدا شدم بنمود باقی
مرا درجام کل او بود ساقی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
ترا دریافت قصّه هست باقی
اگر جامی دهی اینجای ساقی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
ز جمله فارغ و در جمله باقی
تو باشی مِیْ تو باشی جمله ساقی